نامه های پست نشده

مادر نصفه نیمه

نامه های پست نشده

مادر نصفه نیمه

اینجا پره از نامه های پست نشده.....پر از حرف و حرف و حرف......
پر از اتفاق ....پر از غم....امید.....شکست....وصله...پر از خوشحالی و رژ بنفش.....
اینجا زندگی در جریانه.....برای کسی نامه مینویسم که زندگیش در جریان نیست

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
امسال هم داره میشه پارسال....داره تموم میشه و میشه گذشته...دارم فکر میکنم چقدر تلاش کردم و چند قدم درست گذاشتم...تونستم به چیز و کسی که آرزو دارم بشم نزدیکتر و شبیه تر بشم....خواهرت چقدر بزرگتر شده...چقدر هم احوال تو رو میپرسه و روز شماری میکنه که برگردی....داشتم میگفتم این دهه سوم زندگی یجوریه انگار میگه وقت نداری ها.پاشو پاشو کاری کن....همیشه دوست داشتم طوری زندگی کنم که وقت سرخاروندن نداشته باشم و از کمبود وقت بنالم...میگم سنم میره بالا از ارزوهام دور میشم.نکنه خاک بگیرن و یادم بره چی میخواستم و قرار بود چی بشه....وای به روزی که آرزویی نباشه...امیدی به آینده بهتر نباشه....فاتحه دلخوشی خوندست....دخترکم....بعضی روزها خودم رو گم میکنم بین روزمرگی و خستگی و پوچی....بین جمله حالا که چی گیر میکنم.....
ولی باز میگم پاشو پاشو....پاشو بین جمله هر روز برای خودش گیر کن.پاشو بنویس چیکار کنیم امسال رو شیرین تموم کنیم.چیکار کنیم امسال بشه پارسال شیرین.... بعضی روزها خیلی دلم میخواست باشی...میگم اگه بودی وقتم به کل پر بود و زندگیمون چه شیرین تر میشد...فقط بعضی روزها....
  • ریما