نامه های پست نشده

مادر نصفه نیمه

نامه های پست نشده

مادر نصفه نیمه

اینجا پره از نامه های پست نشده.....پر از حرف و حرف و حرف......
پر از اتفاق ....پر از غم....امید.....شکست....وصله...پر از خوشحالی و رژ بنفش.....
اینجا زندگی در جریانه.....برای کسی نامه مینویسم که زندگیش در جریان نیست

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عصر بارونی فروردینی

سلام دختر مامان.

آخر فروردین باشه و بارون بباره و بباره و بوی نمش بلند شه و دلت بگیره مگه میشه یاد تو نیوفتاد؟؟؟

البته الان مامان شما رو با لبخند یادش میاره.خوشحاله که شما از زندگیش رد شدی.خوشحاله قصه ی شما رو داره می نویسه.

دخترکم بعد تو فکر میکردم خدا با من قهره.منو دوست نداره.مثلا منتظر اتفاق بد بودم.منتظر مجازات.ترس داشتم از حس خوشحال بودن.....

الان یک سال و دو ماه از شروع داستان تمام شدن تو میگذره و من جایی ایستادم که خدا منو هرلحظه بیشتر و بیشتر دوست داره. یه روز مفصل برات میگم که خدا به اون پیچیدگی ها که میگن نیست....خیلی ساده....خیلی مهربون....خیلی همراه.....خدای من میدونه هر اتفاقی که برام رقم زده در آخر بهترین نتایج رو برام داره.

من باورش دارم.

دخترکم بعضی مواقع باید وانهاده و پذیرا باشی.رها کنی .....

؛ مثل موقعی که من قرص زیر زبونی میخوردم و می دویدم و درد داشتم و تو رو میخواستم رها کنم........


  • ریما
  • ۰
  • ۰

تکرارهای غم انگیز

دخترکم ؛

این روزها طعم اسفند 93 رو یادم میندازه.روزهای اول نبود تو...روزهای سنگین.روزهای بی طراوت.مثل بعضی عطرها که وقتی جایی اتفاقی به مشامت میرسه  تو رو میبره یه جای دور ، یا کنار آدم خاصی، یا روزی خاص....

طعم این روزها آشناست. دخترکم این لحظه ها هم مثل اسفند 94 میگذره ، یاد گرفتم که چطور گذروندن مهمه.این روزها جای همه چیز تو زندگیم خالیه فقط جای تو خالی نیست.بهت گفته بودم شاید وقتی بهتر بیایی.....اون وقت هی داره به تعویق میوفته.مثل پروژه های عمرانی شهرهای محروم.....پروژه های نا تمام.....

دخترکم ، دختر شیرین و قند عسل مامان چند ماهه دیگه یکساله میشی...تو داری در من بزرگ میشی...زمان تو رو کمرنگ نمیکنه.تو همیشه در من جاری هستی.

جمله ای که همیشه به خواهرت میگم : مامان شما رو خیلی دوست داره؛ مامان به شما افتخار میکنه.....

به تو هم میگم.......

  • ریما