نامه های پست نشده

مادر نصفه نیمه

نامه های پست نشده

مادر نصفه نیمه

اینجا پره از نامه های پست نشده.....پر از حرف و حرف و حرف......
پر از اتفاق ....پر از غم....امید.....شکست....وصله...پر از خوشحالی و رژ بنفش.....
اینجا زندگی در جریانه.....برای کسی نامه مینویسم که زندگیش در جریان نیست

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کودکم اگر قرار بر بودنت و ماندنت بود تو الان نوزادی یک ماهه بودی.....

من به تو شیر میدادم و بزرگ شدنت را در خاطرم هک میکردم.

نمیدانم اگر بودی از نگه داشتنت و آوردنت به زندگی چه حسی داشتم؟؟؟مثلا میگفتم تو بر حسب یک اتفاق کوچک و یهویی به وجود امدی!!!!

من هم که میدانی عاشق هیجان و اتفاقات یهویی!!!!

مگر میشود انسانی به دنیا دعوت کرد و بگویی یهویی شد.ناخواسته بود.

تو نیستی ولی برای من حضور داری.

فقط من....

من تو را حس میکنم زیر لایه هایی از درد و رنجی که بزرگم کرد.

تو به مادر نصفه نیمه ات درسها دادی.

دخترکم.

من خوشحالم از اتفاقی که منجر به تولد باورهای جدیدی در من شد.

من خوشحالم که در این شرایط سخت تو نیستی که نگران تو باشم.

در بهشت یاد من باش.....



  • ریما
  • ۰
  • ۰

امشبم گذشت.....

کوچولوی مادر من هنوز هم وقتی به چشمهای نوزادی خیره میشم تو رو میبینم....

دست و دلم میلرزد.....نگاهم را بر میگردانم...

دخترکم مامان هنوز تو رو  بخشی جدا نشدنی از خودش احساس میکنه.

من امشب خیلی گریه کردم.نیاز داشتم به سبک شدن.

و از خدای خودم معذرت خواهی کردم که هدیه رو پس فرستادم.

خدای من منو بخشیده.

  • ریما
  • ۰
  • ۰

خواب تو

خواب تو را دیدم.

اگر به دنیا میامدی دقیقا با شکل و شمایل عمر کمت

 نمیدانی چقدر زیبا و شیرین بودی...بغلم بودی و من در حال فرار بودم.انگار تمام دار و ندارم تو بودی.

انقدر سفت و محکم در آغوشم تو را گرفته بودم.

انگار قرار بود تو را به زور از من بگیرن.

اگر قرار  بر ماندنت بود تو الان یک ماهه بودی.

ولی قرار ما چیز دیگر بود.

یادت هست ؟؟؟؟؟

  • ریما