یادمه وقتی فهمیدم تو هستی یه موسیقی خیلی قشنگ بود که من روزی چندبار گوش میدادم....یه آقای سرخ پوست بود که تو طبیعت این آهنگ رو میزد انگار با طبیعت حرف میزد.اون آهنگ رو بعد تو پاک کردم که یادت نیوفتم......حتی اسمش رو هم نمیدونم اما......مطمئن هستم زمانی بر حسب اتفاق اون آهنگ رو خواهم شنید و همون موقع کل فضا تغییر میکنه و همون لحظه آدم پر میکشه میره لحظه و حالتی که از اون آهنگ خاطره داره.
دخترکم؛ خاطره هم اسم قشنگی میشد برای تو......آدم ها وقتی از هم جدا و یا دور میشن تنها چیزی که تا ابد از هم به یادگاری میزارن همین خاطره هاست. نمیدونم تو از من چه خاطره ای در ذهن داری؟؟؟؟ وقتی از من دور میشدی.....
یه جادوی دیگه هم هست به اسم جادوی بو....وقتی جایی عطری رو استشمام میکنی که سالها دور ازش خاطره داری.باز انگار سوار قطار زمان شدی.همه چیز مثل فیلم چند ثانیه مرور میشه.
یهو به خودت میای و میبینی این فقط یه تلنگر بوده ....حواست به لحظه هات باشه که خوب به خاطره تبدیلشون کنی با یه عطر ملایم و شیک مثل رمانس :))