داشتم بهت فکر میکردم ...یه سال دیگه گذشت.سالی نبود که ازش راضی باشم.از دست دادن دو نفر از عزیزانم که جاشون خیلی خالیه...افسردگی و حال و هوای مرگ و سرخوردگی....چیزهایی نبود که میخواستم.ولی خوب دخترک بخشی از زندگی همینه و فراری ازش نیست.مرگ و از دست دادن ...هنوز به قشنگیش نرسیدم.هنوز دلگیرم از نبود و مرگ مردی که دوسش داشتم و جاش خالی خالیه.حالا بیا از خودم برات بگم که منم مامان سابق نیستم.دست و دلم نمیره به کارهایی که قبل میکردم. انگار یه آدم دیگه شدم .باهاش غریبه م.میگم شاید من اشتباه میکردم.شاید خبری نیست.شاید همه چیز رو اشتباه فهمیدم.
شاید .....
نمیدونم.دخترکم. باهات از چی بگم....حس میکنم زندگیم شده یه گورستان.امیدی انگار نیست.فقط توهم .دنبال معجزه واتفاق عجیبی نیستم.یه لبخند شاید کافی باشه....
دخترکم شاید همه راه رو اشتباه اومدم.....
- ۹۷/۰۱/۱۵