سلام دخترکم. تو داری خواهر یا برادر دار میشی.نه نترس.تو خونه تو نیستن.شاید نصف ژنتیک تو رو داشته باشن یا اخلاق تخس تو رو.ولی مهمون کس دیگه ای هستن و از پدری دیگه.به نظرت روزی میاد من بهت بگم دارم مادر میشم باز؟ یعنی جرأت میکنم!!!! فعلا که دعوت نامه تو رو تو گاو صندوق گذاشتم و داره خاک میخوره.میدونی عمه تو نی نی نداره و سالهاست پیگیر این داستانه آخرش هم گفتن تو تخمهات پوک هستن.اخی....خیلی ناراحت شد.خیلی گریه کرد.به من گفت و منم گفتم با کمال میل اهدا میکنم . دوره زدن آمپولها به شدت اذیت شدم .خیلی غر میزدم و به خاطر حساس شدن بیش از حد و کمبود توجه خیلی پشیمون شدم.تخمک ها رو اهدا کردم.حالا تو شیکم عمه تو دو تا فسقل هستن که شاید کمی شبیه تو باشن.البته دوستم میگفت به یه تیکه خون و نطفه نباید جوون داد و تحویلش گرفت....مهم جاییه که رشد میکنه.ولی خوب منم دیگه!!!! عاشق تخیل پردازی....مثلاً فک میکنم شبیه من شن یا اخلاقشون.ولی قبول کن که مادر ژنتیکی اونها من هستم. هیچ کس از این ماجرا خبر نداره.......وقتی تو جمع هستیم پدرشون با من خیلی رسمی حرف میزنه ولی در جاهای دور از شلوغی به من دست میده و صمیمی....دوگانگی آدمها رو هیچ وقت دوست نداشتم. دخترک عزیزم؛ یه تصمیمی گرفتم که ارتباطات مجازی رو باور نکنم.هر چی که هست رو باید دید.لمس کرد.عمر و لحظه هام رو تو واقعیت بگذرونم.قبل اینکه به زمین بخورم از بازی بیام بیرون.ادمها تو رو به بازی بگیرن شک نکن آخرش تو بازنده هستی.تنهایی خودت رو مقدس بدون.
؛ به نظرت شبیه تو میشن که من واقعی تو رو ببینم!!!!
- ۹۵/۰۶/۱۴