کودکم اگر قرار بر بودنت و ماندنت بود تو الان نوزادی یک ماهه بودی.....
من به تو شیر میدادم و بزرگ شدنت را در خاطرم هک میکردم.
نمیدانم اگر بودی از نگه داشتنت و آوردنت به زندگی چه حسی داشتم؟؟؟مثلا میگفتم تو بر حسب یک اتفاق کوچک و یهویی به وجود امدی!!!!
من هم که میدانی عاشق هیجان و اتفاقات یهویی!!!!
مگر میشود انسانی به دنیا دعوت کرد و بگویی یهویی شد.ناخواسته بود.
تو نیستی ولی برای من حضور داری.
فقط من....
من تو را حس میکنم زیر لایه هایی از درد و رنجی که بزرگم کرد.
تو به مادر نصفه نیمه ات درسها دادی.
دخترکم.
من خوشحالم از اتفاقی که منجر به تولد باورهای جدیدی در من شد.
من خوشحالم که در این شرایط سخت تو نیستی که نگران تو باشم.
در بهشت یاد من باش.....
- ۹۴/۰۴/۲۷