دخترکم فردا دارم برمیگردم برای مراقبت مادر....
نمیدونی چقدر برام سخته پدرت رو تو این شرایط تنها بزارم.روزهای سخت و تلخ و سنگین.
نمیگم بگذرن این روزها و برنگردن....که شاید تلخ تر هم در انتظار باشه....میگم که توان داشته باشم و خم نشم....میگم که هر اتفاقی که باید میوفته....سرنوشت هر چی هست پیش میاد...بعضی وقتا هر چقدر تلاش کنی نمیشه که نمیشه.....
الان زندگیمون کامل عوض شده....ولی خوب یه دوره ست....کمی منیت ها رو کنار بزاریم
بهت بگم حس میکنم قویتر شدم...مثل یه درخت که ریشه هاش قویتر میشن و با طوفان از جاش تکون نمیخوره....منم دلم میلرزه و قلبم به درد میاد ولی خوب سرپا میمونم.
این روزها مدام این رو میخونم....گوش کن.....
بهسان رود
که در نشیب دره
سر به سنگ میزند
رونده باش..
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش!
- ۹۷/۰۴/۰۴